معنی آشوبگر ورزشی
حل جدول
هولیگان
آشوبگر
پُر شر و شور
فتنهانگیز- آشوبگر
پُر شر و شور
زن آشوبگر
فتانه
ورزشی
اسپرت
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
فتنه جوی، شورش - خواه، فتان. [خوانش: (گَ) (ص فا.)]
فرهنگ عمید
آشوبکننده،
فتنهانگیز،
فتنهجو،
مترادف و متضاد زبان فارسی
آشوبطلب، اخلالگر، بلواطلب، شورشگر، فتنهجو، مخل، مفتن، مفسدهجو، هلالوشجو، دلبر، دلفریب، فتان، فتنهانگیز،
(متضاد) آشتیطلب، سازشگر، مصلح
فارسی به انگلیسی
Agitator, Rowdy, Troublemaker, Turbulent
لغت نامه دهخدا
ورزشی. [وَ زِ] (ص نسبی) منسوب به ورزش. مربوط به ورزش.
- باشگاه ورزشی، باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات ورزشی، انواع اعمال ورزشی. (فرهنگ فارسی معین).
- مجلات ورزشی.
فرهنگ واژههای فارسی سره
پیکار ورزشی
فارسی به عربی
ریاضی
واژه پیشنهادی
بسیج ورزشی
معادل ابجد
1052